لاينر شير دوشي

لاينر شير دوشي

ضربان مؤثر براي حفظ سلامت پستان

 

ضربان مؤثر لاينر از گرفتگي مجرا و سوراخ خروجي كارتيه حين دوشش جلوگيري مي كند.براي به حداقل رساندن انباشتگي مايعات حياتي درون پستان در اثر اعمال خلاء، ضربان لاينر موجب مي شود كه طي مدت كافي لاينر شيردوشي فشاري كافي را بر كارتيه پستان وارد آورد. اين امرباعث ماساژ دادن سرپستانكها و خروج مايعات حياتي از بافت كارتيه مي گردد.

ميزان اين فشار بايد كمي بيشتر از فشار خون در رگهاي پستاني باشد، اما فشار بيش از حد ممكن است به كارتيه پستان آسيب بزند.

وقتي لاينر بسته مي شود، بدليل تأثير كشش لاينر و قطر انتهاي كارتيه پستان، فشار زيادي بر انتهاي كارتيه وارد مي آيند. حين ضربان لاينر، فشاري تقريباً معادل يك كيسه نيم كيلوئي شكر، رو به بالا وارد مي شود. وقتي خلاء بر طرف مي شود، فشاري رو به پايين معادل 2 تا 3 كيسه (2 تا 3 كيلوگرم) اعمال مي گردد.

 

يافته هاي پژوهشي

مركز تحقيقات و توسعه شركت Milk-Rite در شهر Melksham انگلستان، نيروهاي وارد شده را بر انتهاي كارتيه و نيز سطح زيرين پستان گاو يعني ناحيه اي كه دهانه لاينر به آن مي چسبند، مورد بررسي قرار داده است. فشارهاي وارد آمده بر كارتيه بسته به گرد بودن يا نوك تيز بودن انتهاي سر پستانكها، متفاوت هستند.

تأثير انحناي نوك سر پستانكها و كشش لاينر هنگام خلاء بدان معناست كه فشارهاي وارد آمده بر انتهاي كارتيه پستان 5 تا 10 برابر بيشتر از فشارهايي است كه به ديواره هاي كارتيه وارد مي گردند.

 

اخيراً با استفاده از فن آوري درون مبدل فشار ، برخي از نيروهايي را كه بر انتهاي كارتيه پستان فشار وارد مي سازند، اندازه گيري شده است  مهندسان Milk-Rite توانسته اند در برخي سيستمهاي شيردوشي، بروز فشارهاي موضعي بسيار شديدي را بر انتهاي كارتيه معادل ضربه چكش بر بند انتهايي انگشت انسان ثبت كنند!

 

آزمايشهاي جديد و منحصر به فرد علمي نظير فن آوري مبدل فشار سطحي به شركت Milke-Rite اين موقعيت بي نظير را داده است كه حقايق علمي سيستم پستاني و فرآيند دوشش را جهت طراحي بهينه انواع لاينرها كشف كند.

 

 نويسنده : محمد رضا رضايي افصح

وضعيت توليد مثلي گله

اگر بخواهيم سودمندي گله شيري به حداکثر برسد مستلزم آنست که بازده توليد مثلي در سطح بالايي نگه داشته شود. ايفاء نقش توليد مثلي در يک گله شيري فاکتور مهمي از عملکرد سياست مديريتي است. و تاثير اين سياست مديريتي در اداره روزبه روز گله نشانه ميزان صحيح اجراء شدن عملکرد توليد مثلي گله خواهد بود. اولين گام در ارزيابي عملکرد توليد مثلي داشتن ابزارهاي کليدي تشخيص هويت و استفاده از آنها بعنوان راهنماي توسعه يا اصلاح سياست هاي مديريتي گله تکرار آن است. فاصله زايش بايد بعنوان نقطه شروع در ارزيابي اولين عملکرد گله باشد. براي توليد حداکثر ، فاصله زايش را بايد از 3/2 تا 8/12 ماه رساند.
وقتي که فاصله زايش خيلي بيشتر از اين ميزان باشد، توليد شير به صورت معني داري کاهش مي يابد، زمانيکه فاصله زايش بيش از 6/13 ماه باشد سرعت اين افت زيادتر مي شود. براي تشخيص اينکه چرا فاصله هاي زايشي طولاني وجود داد ، يک برسي عملکردي در چهار ناحيه بايد صوت گيرد :
1- سياست مديريتي و فيزيولوژي
2- تشخيص فحلي
3- نرخ آبستني
4- سلامتي گله
طرح کلي در جدول شماه يک، اهداف مديريت تحقق گرا براي روزهاي باز که بايد بعنوان محک در ارزيابي توليد مثلي گله شما مورد استفاده قرار گيرند. شناخت نقاط قوت و ضعفهاي برنامه توليد مثلي نوع تصميمات مديريتي که ممکن است سودآورترين باشد را، مشخص خواهد کرد.
جدول 1 : تفسير سطوح مختلف روزهاي باز

سطح

تفسير

85-110

عالي

111-117

مناسب

118-130

کمي مشکل

131-145

نسبتا مشکل

بالاتر از 145

خيلي مشکل

سياست مديريتي:
عملکرد توليد مثلي در يک گله تاثير پذيرفته از مجموعه سياستهاي مختلف مديريتي است. مديراني که اهميت عملکرد خوب را مي دانند معمولا از خسارتهاي که درآمد باالقوه رخ مي دهد، هنگامي که فاصله گوساله زايي خيلي زياد است و همچنين وقتي که نسبت حذف توليد مثلي خيلي زياد است، يک درک صحيحي دارند.
مديريت صحيح توليد مثل در طي دوره خشکي آغاز مي شود.گاوهايي که تجربه مشکلات گوساله زايي دارند و گاوهايي که توازن انرژي منفي به ميزان زياد بعد از گوساله زائي دارند آهسته تر چرخه هاي(توليد مثلي)خود را از سر خواهند گرفت.
مشکلات توليد مثلي بندرت ناگهاني ظاهر مي شوند و آنها بندرت بعلت يک مورد انفرادي هستند. يکي از بهترين معيارهاي سياست مديريتي اثرات عملکرد توليد مثلي است که منعکس شده از فاصله زايش تا اولين تلقيح مي باشد. جدول شماره 2 يک تفسير از زايش تا اولين تلقيح و تمرين مديريت در ناحيه عملکرد توليد مثلي گله ارائه مي دهد.
جدول2 : تفسير فواصل مختلف براي روزها تا اولين تلقيح

سطح

تفسير

60-75

عالي

76-82

مناسب

83-90

کمي مشکل

91-100

نسبتا مشکل

بالاتر از 100

خيلي مشکل

تشخيص فحلي :
تشخيص فحلي درست و خوب يکي از مهمترين فاکتورها در کوتاه کردن فاصله گوساله زايي است. بيشترين تاکيد بايد براي زود تشخيص دادن فحلي تمام گاوها (قبل از 50 روز، بعد از زايمان) و همچنين پيش بيني به موقع دوره هاي فحلي قرار گيرد.همه گاوهايي که فحلي را تا 50 روز ظاهر نميکنند، بايد توسط يک دامپزشک معاينه شوند تا مشخص شود شايد رحم عفوني شده باشد يا تخودانها غير فعال شده يا تشکيل کيست داده اند. توجه ويژه اي به مشکلات قبل از زايش گاوها، و بخصوص گاوهايي که سه بار يا بيشتر تلقيح شده اند بايد اختصاص يابد. آگاهي از درصد فحلي هاي قابل تلقيح در ارزيابي برنامه تشخيص فحلي ضروري است.
براي همه دامداران درصد فحلي هاي قابل تلقيح مشخص شده مي تواند ارزيابي شود با استفاده از فرمول زير:

متوسط روزهاي باز-55

= تعداد فحلي هاي قابل تلقيح

21

 

 

اين فرمول بر اين فرض استوار است اولين فحلي قابل تلقيح حيوان بيش از يک دوره انتظار 45 روز مشاهده خواهد شد، به طور متوسط 55 روز بعد از زايش، درصد فحلي هاي قابل تلقيح تشخيص داده شده مي تواند توسط فرمول زير تخمين زده شود.

100×

تعدا فحلي هاي تشخيص داده شده

= درصد فحلي هاي تشخيص داده شده قابل تلقيح

تعدا فحلي هاي قابل تلقيح

 

 

مشکلات توليد مثلي بندرت ناگهاني ظاهر مي شوند و آنها بندرت بعلت يک مورد انفرادي هستند.
تعداد فحلي ها مي تواند افزايش يابد اگر دامداران:
1- فاکتور هاي موثر براي نشان دادن فحلي را بشناسند
2- همه فحلي هاي مشاهده شده را ثبت کنند و رکوردها را در پيش بيني فحلي بکار گيرند
3- استفاده از کمک(افراد ديگر) براي تشخيص فحلي با دقت بيشتر
4- آگاهي از درصد فحلي هاي قابل تلقيح مشخص شده
نرخ آبستني :
اين يک طبقه بندي گسترده است زمانيکه رکوردهاي توليد مثلي ارزيابي مي شوند. نرخ آبستني در اولين تلقيح يک تخمين مفيد را از نرخ آبستني براي يک گله تعيين مي کند اگر چه، آن يک اندازه گيري است که ترکيبي از اثرات کيفيت اسپرم و تکنيکهاي تلقيح، مي باشد بعلاوه فاکتورهاي محيطي شامل دما استرس را نيز در بر مي گيرد تلقيح ها در آبستني بايد بر اساس راهنمايي هاي جدول 3 تفسير شوند.
جدول3: نسبت بين تلقيح هاي توليد مثلي و سطوح باروري

سطح

تفسير

پايينتر از 8/1

عالي

از 8/1-2

کافي

از2-3/2

کمي مشکل

از3/2-8/2

نسبتا مشکل

بالاتر از8/2

خيلي مشکل

سلامت گله :
عملکرد توليد مثلي در يک گله شيري به ميزان زياد تحت تاثير سلامت گله است. رعايت اصول بهداشتي بطور شايسته و برنامه واکسيناسيون از عفونتها و بيماريها ي توليد مثلي جوگيري مي کند.
اثرات اختلالات در عملکرد توليد مثلي، حذف و سوددهي در گاوهاي پير خيلي بيشتر و شديدتر است.
در گاوهايي که در موقع گوساله زايي نيز به کمک دارند و يا براي جفت ماندگي درمان مي شوند عفونت هاي رحمي و کيستيک تخمدانها بيشتر مشاهده مي شوند.

بنابراين، کليد جلوگيري از خسارات مربوط به اختلالات توليد مثلي بيشتر
بايد در پيشگيري از اين قبيل اختلالات يافت شود، نه در درمان آنها.


منبع :سایت www.parsbiology.com

ترجمه : دکتر فرهنگ فر، مهندس نعيمي پور
و سيد جواد واشان
از اعضاي هيئت علمي دانشگاه بيرجند

Refrence : Raymond L.Nebel, Your Herd Reproductive Status, Virginia Cooperative Etension, Dairy Publication 404-005

 

بیماریهای متابولیکی در گاوهای شیری

زايمان و اولين ماه بعد از زايمان دوره بحراني گاوهاي شيري مي باشد بنابراين مديريت صحيح گاوهاي خشك نقش مهمي در كنترل بيماريهاي متابوليكي در زايمان يا دوره نزديك به زايمان را بر عهده دارد، مسائل عمده بوجود آورنده اين اختلالات متابوليكي كه با يكديگر در ارتباط هستند از مسائل مديريتي تغذيه ناشي مي گردند.

اختلالات عمده متابوليكي در گاوها تازه زا عبارتند از:

1- تب شير
2- ادم يا خيز پستاني
3- كتوزيس
4- سندرم كبد چرب
5- جفت ماندگي
6- جابجايي شيردان
7- اسيدوزيس
8- لنگش (Laminitis)

تب شير:
تب شير يا فلج ناشي از زايمان يكي از اختلالات متابوليكي معمول در دوره زايمان مي باشد منظور از بيماري تب شير داشتن تب واقعي نيست. بروز تب شير در گاو با سن دا م مرتبط مي باشد و اكثراً در گاوهاي پر توليد با سن بالا ديده مي شود. در حدود 75 % از موارد بروز تب شير 24 ساعت و حدود 5% آن 48 ساعت بعد از زايمان روي مي دهد.

علايم عمومي بروز تب شير:
- از دست دادن اشتها
- عدم فعاليت دستگاه گوارش
- سرد شدن گوشها و خشك شدن پوزه
علايم اختصاصي بروز تب شير:
- عدم تعادل حين راه رفتن
- زمين گير شدن گاو كه اين حالت در سه مرحله انجام مي گيرد:
- ايستادن همراه با لرزش
- افتادن روي سينه
- افتادن روي پهلو و بي اعتنا بودن به تحريكات محيطي
تغييرات عمده در خون گاو مبتلا به تب شير شامل كاهش سطح كلسيم خون است, حد طبيعي كلسيم در خون گاوهاي خشك 8- 10 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون مي باشد، كه اين مقدار در حين زايمان به كمتر از 8 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون مي رسد. در گاو مبتلا به تب شير سطح كلسيم خون به ترتيب در سه مرحله ذكر شده به 5/6, 5/5 و 5/4 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون كاهش مي يابد كه اين كاهش سطح كلسيم خون همراه با كاهش فسفر و افزايش سطوح پتاسيم و منيزيم خون مي باشد.
سطوح كلسيم خون در گاوهاي مبتلا به تب شيربه ترتيب شامل موارد ذيل مي باشد:
گاو با شير دهي طبيعي 4/8 – 2/10 mg/dl
زايمان طبيعي                8/6 – 6/8 mg/dl
بروز تب شير خفيف          5/7 –9/4 mg/dl
بروز تب شير متوسط        8/6 –2/4 mg/dl
بروز تب شير شديد          7/5 –5/3 mg/dl
علل بروز تب شير:
تب شير در اثر خروج كلسيم از طريق شير بعد زايمان همراه با ناتواني گاو در متعادل نگه داشتن سطح كلسيم خون روي مي دهد. ناتواني گاو نسبت به تغيير متابوليسم كلسيم احتمالاً در اثر عدم تعادل كلسيم, فسفر و منيزيم و افزايش سطح پتاسيم ايجاد مي شود بطور كلي تب شير با تعادل آنيونها و كاتيونها در ارتباط مي باشد. گاو شيري كلسيم مورد نياز خود را از دو منبع تامين مي نمايد: استخوان و جذب كلسيم از دستگاه گوارش.
در بدن تعادل كلسيم توسط هورمون پاراتيروئيد تنظيم مي گردد و كاهش سطح كلسيم خون باعث آزاد سازي اين هورمون مي شود، اثرات عمده اين هورمون حركت كلسيم از استخوان به طرف خون است. آزادسازي هورمون پاراتيروئيد در گاو مبتلا به كمبود كلسيم موجب تحريك 1و25 دي هيدروكسي (ويتامين D ) مي شود كه باعث افزايش جذب كلسيم در روده كوچك ميگردد. فرم فعال ويتامين D در گاو مبتلا به تب شير افزايش مي يابد ولي تأخير در پاسخ به افزايش اين ويتامين مانع تأثير مناسب آن مي گردد.
درمان:
روش مناسب براي درمان بيماري تب شير تزريق وريدي محلول گلوكونات كلسيم مي باشد. از ديگر روشها مي توان تجويز خوراكي 100 گرم كلريد آمونيوم بمدت 204 روز و يا بلوسهاي حاوي كلسيم بالا ( gr75) هشت ساعت قبل از زايمان را نام برد. گاوهايي كه به درمان جواب مثبت نمي دهند مي توان 800-700 گرم Epsom يا سولفات دومنيزي محلول در آب را به گاو داد تا علاوه بر تأمين منيزيم، سموم موجود در روده را نيز دفع نمايد.
پيشگيري:
راه سنتي پيشگيري از بيماري تب شير شامل محدود نمودن مصرف كلسيم در دوره خشكي گاو مي باشد تا اينكه گاوها نسبت به كمبود كلسيم سازگاري يافته و توانايي مناسبي در پاسخ به احتياجات بالاي كلسيم در اوايل شير دهي داشته باشند. بنابراين گاوهايي كه در دوره خشكي با جيره هاي محدود از نظر كلسيم و فسفر تغذيه شده اند استخوانها و روده كوچك آنها نسبت به تحريك هورمون پاراتيروئيد و ويتامين D پاسخ مناسبي ميدهد.
جهت محدود كردن مصرف كلسيم در دوره خشكي از راههاي زير مي توان استفاده نمود.
- كاهش مصرف كلسيم به 50 گرم در روز (كمتر از 5/0%جيره)
- كاهش مصرف فسفر به gr 45در روز (كمتر از 35/0%)
تغذيه با علوفه هايي خشبي داراى كلسيم بالا از قبيل يونجه خشك و سيلاژ در دوره خشكي گاوها بايد محدودتر گردد و بخشي از يونجه جيره غذايي با گراسها يا سيلاژ جايگزين شود تا بدين ترتيب با محدود نمودن مصرف كلسيم در دوره خشكي حدالمقدور از بروز تب شير جلوگيري نمائيم.
استفاده از مكمل نمكهاي آنيوني در جيره گاوهاي خشك روش موثر ديگر در پيشگيري از بروز بيماري تب شير مي باشد. نمكهاي آنيوني با افزايش آزادسازي كلسيم از استخوانهابروز تب شير را كاهش مي دهند همچنين نمكهاي آنيوني در جيره هاي با سطوح كلسيم بالا نيز موثر مي باشند(150 گرم در روز).
بايد توجه نمود، زماني كه سطح كلسيم جيره پايين است از نمكهاي آنيوني نبايد استفاده گردد بنابراين آگاهي از تركيبات جيره غذايي بويژه علوفه ها از نظر مواد معدني اهميت بسيار زيادي دارد. pH ادرار با تغييرات حالت اسيدي پايه تحت تأثير قرار مي گيرد. بنابراين دامداران با كنترل نمودن pH ادرار در تعيين ميزان استفاده مناسب از نمكهاي آنيوني در جيره هاي گاوهاي شيري مي توانند استفاده كنند.

كتوزيس:
اين اختلال متابوليكي در نتيجه عدم تغذيه مناسب بويژه از لحاظ انزژي در اوايل شير دهي روي ميدهد. با كاهش تدريجي سطح گلوكز خون ذخاير بدني مورد استفاده قرار مي گيرد و معمولاً 10 روز تا 6 هفته بعد از زايمان در اوايل شيردهي گاوهاي پرتوليد مبتلا به كتوزيس تحت كلينيكي يا كتوزيس اوليه مي شوند.
مسائل ديگري نظير جفت ماندگي، جابجائي شيردان از عوامل مستعد كننده كتوزيس هستند.

علائم بروز كتوزيس:
- كاهش اشتها بويژه در جهت مصرف غلات
- عدم فعاليت شكمبه
- كاهش وزن
- كاهش توليد شير
دو تغيير عمده كه در بيماري كتوزيس روي ميدهد كاهش سطح گلوكز خون و افزايش سطح كتون باديهاي خون است سطح نرمال گلوكز خون در گاوهاي شيري در حدود 50 ميلي گرم در دسي ليتر خون است.
 

blood components of normal and ketotic cow

ketotic

normal

blood

28

52

Glucose

42

3

Kerones

 

 

plasma

32

3

NEFA

8

14

Triglycerides

 تشخيص:
آزمايشاتي جهت كنترل سطوح كتونها در شير و ادرار وجود دارد. شير گاو در حدود نصف سطح كتون باديهاي خون را دارد در حاليكه سطح كتون باديهاي ادرار چهار بار از سطح كتون باديهاي خون بيشتر است.
آزمايش ادرار جهت تشخيص وجود كتون باديها در بسياري از گاوها در اوايل شير دهي مثبت مي باشد كه نيازي هم به درمان ندارد بهر صورت نتيجه منفي آزمايش نمايانگر عدم بروز كتوزيس مي باشد آزمايش شير دقيق تر نتيجه تعيين كتوزيس را مي دهد.
درمان:
در تمام روشهاي درماني كتوزيس هدف افزايش سطح گلوكز خون و كاهش آزاد سازي ذخاير بدني مي باشد.
تزريق وريدي گلوكز:
اين روش سريعترين راه براي رساندن گلوكز به بدن گاو مي باشد و ظاهراً استفاده از تزريق گلوكز درمان قطعي مي باشد.
استفاده از هورمون:
گلوكوكورتيكوئيدها(كورتيزون) موجب توليد گلوكز از بافتهاي پروتئين مي گردد, هچنن استفاده از ACTH (هورمون آدرنوكورتيكوتروپيك ) ترشح گلوكوكورتيكوئيد را تحريك مي نمايد.
استفاده از قندهاي خوراكي:
پروپيونات سديم و پروپيلن گليكول دو قند خوراكي مي باشد كه در كبد گاو براي توليد قند ها بكار مي رود اين مواد را مي توا ن يا از طريق خوراك يا بطور آشاميدني به ميزان 250- 450 گرم در روز بدنبال درمان با گلوكز يا هورمون بكار مي روند.
پيشگيري:
- جلوگيري از افزايش وزن در گاوها ي شيري در اواخر شيردهي يا دوره خشكي، افزايش وزن علاوه بر كاهش اشتها در گاوهاي تازه زا امكان بروز مشكلات مربوط به كبد چرب را افزايش مي دهد. بنابراين امتياز بدني گاو در زايمان بايد بين 3- 5/3 باشد.
- تغذيه با 4/2 كيلوگرم غلات به ازاي هر گاو در اواخر آبستني (3 هفته قبل از زايمان ).
- افزايش مصرف انرژي بعد از زايمان با استفاده از تعليف يونجه مرغوب.
- استفاده از جيره مخلوط و در صورت عدم امكان محدود نمودن به 2- 4 كيلو گرم غلات در هر وعده غذايي.
- كاربرد نياسين، به مقدار 6 گرم در روز 2-10 روز كه 2 هفته قبل اززايمان بايد آغاز گردد.

سندرم كبد چرب:
در اوايل شيردهي اغلب گاوهاي شيري در تعادل منفي انرژي هستند كه اين حالت منجر به تجزيه چربي ذخاير بدني و افزايش سطوح اسيد هاي چرب غير اشباع NEFA در خون مي گردد وقتي اسيد هاي چرب در خون افزايش مي يابد كبد شروع به افزيش ذخاير اسيد هاي چرب آزاد نموده و اسيد هاي چرب آزاد در كبد به تري گليسيريد ها تبدبل مي گردد. عارضه سندرم كبد چرب معمولاً در گاوهاي شيري چاق چند روز قبل از زايمان روي مي دهد.
علايم:
نشانه هاي اين اختلال متابوليكي مشابه بيماري كتوزيس مي باشد، اين سندرم معمولاً با ساير اختلالات متابوليكي مانند تب شير، كتوزيس و ورم پستان مشابه بوده و در كل با اختلال در اشتها و افسردگي دام نمايان مي شود .
درمان:
گاوهاي مبتلا به سندرم كبد چرب نسبت به درمان جواب نمي دهند معمولاً روشهاي درماني اين بيماري با روشهاي درماني كتوزيس مشابه است مثل تزريق داخل وريدي گلوكز. در بيشتر موارد درمان اقتصادي نبوده و حذف گاو مناسب ترين راه است.
پيشگيري:
مناسب ترين راه پيشگيري از بروز سندرم كبد چرب, مديريت تغذيه اي صحيح و جلوگيري از آزادسازي اسيد هاي چرب جهت به حداقل رساندن تعادل منفي انرژي بخصوص در اوايل شير دهي مي باشد.
وضعيت بدني گاوها در اواخر شير دهي و دوره خشك بايد تحت كنترل قرار گرفته و از نظر وزن بدن در حد متعادل باشند معمولاً وضعيت بدني گاوها در دوره خشكي بايد در محدوده 5/0 ± متغير باشد.

جفت ماندگي:
جفت ماندگي معمولاً مربوط به ناتواني در جدا شدن جفت از جداره رحم مي باشد. در گاوهاي سالم و نرمال جفت طي يك ساعت يا اندكي بيشتر بعد زايمان از رحم خارج مي شود. جفت ماندگي به حالتي اطلاق مي شود كه جفت 12 ساعت بعد از زايمان خارج نشود. مشكل جفت ماندگي بيشتر در تليسه ها در شكم اول و گاوهاي مسن معمول مي باشد. همچنين در زايمانهاي نادر دو قلو نيز جفت ماندگي ملاحظه ميگردد.
علل جفت ماندگي:
1- چسبيدن جفت به جدار رحم كه با كاهش وزن بدن مرتبط مي باشد. اتصال جفت با رحم در ماههاي آخر آبستني سست تر گرديده و اين عمل در 5 روز قبل از زايمان با ترشح هورمون استروژن انجام مي گيرد. بنابراين گاوي كه پنج روز دير تر يا زودتر از موعد مقرر وضع حمل نمايد احتمال بروز جفت ماندگي افزايش مي يابد.
2- عدم انقباض يا سستي رحم يا هر عاملي كه باعث توقف يا ضعف ماهيچه هاي منقبض كننده رحم شود (مانند تب شير) موجب بروز اختلال در دفع جفت توسط رحم مي گردد.
3- عفونت و بيماري اندامهاي بدن، اين عوامل موجب آلودگي دستگاه توليد مثلي شده و با توليد تب بالا موجب سقط جنين مي گردد از طرفي عارضه جفت ماندگي احتمال عفونت دستگاه توليد مثل را افزايش مي دهد. بيماريهاي مستعد كننده اين شرايط شامل:
- بروسلوزيس
- ويروس اسهال گاو
- لپتوسپيروز
-- عفونت دستگاه تنفسي گاو
كمبود ويتامين A يا بتا كاروتن, سلنيوم, يد و عدم تعادل كلسيم و فسفر احتمال بروز جفت ماندگي را افزايش مي دهد. گاوهاي چاق مستعد جفت ماندگي بوده و اينحالت در گاوهاي مستعد تغذيه شده با سيلاژ ذرت و غلات تقويت مي گردد.
پيشگيري:
- به حداقل رساندن عوامل استرس زا مانند گرما, رطوبت, تهويه نامناسب و تراكم.
- برنامه تغذيه مناسب در دوره خشكي.
- اجراي برنامه هاي واكسيناسيون بر عليه بيماريهاي عفوني.
- وضعيت بدني مناسب در طول دوره خشكي.
- استفاده از مكملهاي ويتامين E و سلنيم در طول دوره خشكي.

جابجائي شيردان:
جابجائي شيردان به حالتي اطلاق مي گردد كه شيردان ( معده حقيقي) از وضعيت طبيعي خود به سمت چپ يا راست منحرف گردد. وضعيت طبيعي شيردان نزديك به كف شكم متمايل به راست است در حدود 80- 90 % از جابجائي هاي شيردان بطرف چپ مي باشد, جابجائي شيردان از محل طبيعي خود بطرف زير شكمبه و به سمت چپ ديواره حفره شكمبه موجب گير كردن شيردان شده و در اثر فشار وارده از سوي محتويات شيردان بيشتر جابجا مي گردد و مملو از گاز شده و نفخ مي كند حدوداً 90 % جابجايي هاي شيردان در طول 6 هفته بعد از زايمان روي مي دهد.
علايم جابجايي شيردان:
- عدم تغذيه
- كاهش توليد شير
- خميدگي پشت
- كاهش ميزان مدفوع يا اسهال ملايم در روزهاي اول و مدفوع با رنگ تيره و بد بو
علل جابجايي شيردان:
- جابجايي شيردان مي تواند در اثر فشار وارده توسط جنين به دستگاه گوارش در طول زايمان اتفاق بيفتد.
- عوامل مستعد كنده شامل تب شير, سندرم كبد چرب و ورم پستان
- عوامل تضعيف كننده انقباضات ماهيچه ايي و تجمع گاز در روده در اثر جيره هاي با سطوح غلات بالا.
درمان:
- غلتاندن گاو به حالت پشت در موارد خفيف
- جراحي كه معمولاً مقرون به صرفه نيست
پيشگيري:
- مورد توجه قرار دادن برنامه هاي غذايي قبل اززايمان و تغذيه با خوراك هاي حجيم در جيره گاوهاي خشك
- تغيير تدريجي جيره مرحله خشكي به جيره مرحله شيرواري

لنگش ( لامينايتيس):
لنگش به معني التهاب بافت عروقي مي باشد. لنگش يك بيماري غير عفوني است كه در بر گيرنده تغييرات دژنراتيو در لايه حساس سم است. مراحل لنگش شامل مراحل حاد, تحت حاد و مزمن است, لنگش تحت حاد بيشتر در ساير موارد شايع مي باشد.
- لنگش حاد در هنگام بروز بسيار دردناك است.
- لنگش تحت حاد 1-3 ماه بدون نشانه است.
لنگش در نتيجه حالتهاي پيچيده ايجاد مي گردد.
علل لنگش (لامينايتيس):
علل لامينايتيس را مي توان به سه دسته تقسيم نمود.
1- عدم تعادل غذايي
2- عدم اتساع كافي شكمبه
3- سم چيني زياد
استفاده از سطوح بالا مواد كربوهيدراته قابل تخمير در جيره مخلوط با فيبر ناكافي مي تواتد موجب بروز اسيدوز شكمبه شده و در اينحالت با از بين رفتن اغلب باكتريهاي شكمبه، باكتريهاي لاكتو باسيل رشد كرده و pH شكمبه كاهش مي يابد در پاسخ به اين عمل بدن گاو توليد هيستامين مي نمايد كه باعث انقباض و سپس اتساع مويرگهاي لايه مورقه پا مي شود و خيز و تجمع خون همراه با تخريب ديواره عروق خوني ديده مي شود پاها دردناك شده و منجر به آسيب مويرگها شده و از توليد طبيعي كراتين در سم جلوگيري مي گردد.
انواع لنگش(لامينايتيس):
لامينايتيس حاد:
- افزايش تنفس و ضربان قلب
- گرم شدن ديواره سم و آماس حاد عروق
- خونريزي، كه اكثراً در خط سفيد سم يا در مفاصل مچ قابل مشاهده مي باشد. گاهي نيز خونريزي با جدا نمودن خط سفيد مشاهده مي گردد.
لامينايتيس تحت حاد:
با وجود زخم در مچ و ديواره سم تا مدت 1-3 ماه هيچ نشانه ايي از لنگش ديده نمي شود. نواحي نرم سم و فاقد رنگدانه به رنگ زرد در آمده و نشانه هايي از خونريزي ديده مي شود.
لنگش مزمن ( لامينايتيس مزمن ):
پاها رشد نمو غير طبيعي داشته و ديواره افقي سم در اثر رشد طويل شده و بدين ترتيب كف سم عريض تر و پاشنه ها داراي گودي مناسب نمي گردد.
درمان:
جيره هاي غذايي گاو شيري بايد براي تمام انواع اين بيماري تصحيح گردد.
1- لنگش هاي مزمن را مي توان با سم چيني منظم هر 3-4 ماه يكبار بر طرف نمود گاوهايي كه مشكل پاي آنها قابل درمان نيست بايد حذف گردد.
2- در لنگشهاي تحت كلينيكي جهت آشكار نمودن جراحات، نياز به سم چيني است و با بستن قطعه چوب از وارد آمدن فشار به كف پا جلوگيري مي كنند.
پيشگيري:
استفاده از غلات در جيره را محدودتر نموده و جيره هاي غذايي را جهت ورود به مراحل مختلف توليد بتدريج تغيير داد. جيره غذايي براي تخمير مطلوب شكمبه ايي نبايد حاوي علوفه هاي با طول كافي باشد، گاوها و تليسه ها قبل و بعد از زايمان فعاليت بدني كافي داشته باشند، كف محل نگهداري دامها جهت سايش سمها از سيمان ساخته شود.

منبع : www.parsbiology.com

ترجمه: دكترجاويد مرتضوي تبريزي Mor780@yahoo.com
مهندس رامين سلا مت دوست نوبر Raminsalamatdoust@yahoo.com

تب شیر در گاو

تب شير يک بيماري متابوليکي است که قبل از زايمان يا به هنگام زايمان اتفاق مي افتد، و با کاهش سريع غلظت کلسيم پلاسما مشخص مي شود که به دليل از دست رفتن نسبتا سريع کلسيم پلاسما براي تشکيل آغوز ايجاد مي شود. براي مثال گاوي که 10 ليتر آغوز توليد مي کند، در حدود 23 گرم کلسيم را در يک دوشش از دست مي دهد. اين مقدار، 9 برابر ميزاني است که در مخزن پلاسمايي گاو وجود دارد. کلسيمي که از مخزن پلاسمايي خارج شده است، بايستي با افزايش جذب روده اي يا آزاد سازي کلسيم استخواني يا هر دو جايگزين شود. در طول دوره خشکي، احتياجات کلسيم گاو حداقل مي باشد و شامل مصرف کلسيم توسط جنين و کلسيم اندوژنوسي در مدفوع است، که حدود 10 - 10 گرم در روز مي باشد، لذا مکانيسم لازم براي جايگزين کردن کلسيم پلاسما غير فعال است. ليکن، هنگام زايمان، گاو بايد بيش از 30 گرم کلسيم را در روز به مخزن کلسيم وارد کند.
در نتيجه  بيشتر گاوها متعاقب نياز ناگهاني به کلسيم در هنگام زايمان، در روز اول بعد از زايمان تا زماني که روده و استخوان به تقاضاي کلسيم مورد نياز براي شيردهي عادت کند، علايمي از هيپوکلسيمي را نشان مي دهند. در بعضي از گاوها، مصرف کلسيم براي شيردهي موجب مي شود که غلظت خارج سلولي و پلاسمايي کلسيم به حدي تنزل يابد که وظيفه عصبي - عضلاني آن مختل شده و موجب بروز علايم کلينيکي تب شير شود.
تا هنگام عادت کردن گاوها به مکانيسم انتقال روده اي و استخواني از کلسيم، از تزريق وريدي کلسيم (8 تا 10 گرم) استفاده مي شود و اگر درمان صورت نگيرد، حدود 60 تا 70 درصد گاوها مي ميرند.

عوامل زمينه ساز براي ابتلا به تب شير:
نژاد: بعضي نژادها مانند نژاد جرسي، سفيد و قرمز سوئدي و جزيره کانال مانش به تب شير حساس ترند.
سن: با افزايش سن گاو، وقوع تب شير نيز افزايش مي يابد.
جيره: امروزه مشخص شده است که دست کاري و تغيير ميزان کلسيم و فسفر جيره بر وقوع تب شير موثر است.

علائم تب شير: واژه تب شير اصطلاح صحيحي نيست زيرا در اين بيماري، درجه حرارت بدن طبيعي بوده، و گاهي کمتر از حد طبيعي هم مي باشد. عمده ترين علائم تب شير شامل کاهش اشتها، کاهش فعاليت دستگاه گوارش، بي اعتنايي به محيط، حساسيت بيش از حد، تيره گي و فرورفتگي بيش از حد چشم ها و ضعف دست و پا مي باشد. با پيشرفت بيماري، گاو قادر به ايستادن نبوده و روي جناغ سينه اش دراز مي کشد، ستون فقرات گاو به شکل S در مي آيد و سرش را روي پهلويش قرار مي دهد. يکي از علايم ديگر، سردي بيش از حد نوک گوش هاي گاو است که به ويژه براي اشتباه نگرفتن بيماري تب شير با کتوز مي تواند مفيد باشد. از ديگر علايم آن عدم دفع ادرار و مدفوع است. لازم به ذکر است که در صورت عدم معالجه درصد بالايي از گاوها تلف مي شوند. گاوي که از تب شير رنج مي برد در حالت گرفتگي عضلاني دراز کشيده، ماهيچه هايش تحليل رفته و موجب ناتواني  او از برخاستن مي شود و سرانجام رباط ها و تاندون ها قطع شده و در بعضي موارد شکستگي استخوان گزارش مي شود که معمولا ناشي از کوشش حيوان براي برخاستن است.

درمان تب شير:
1- تزريق وريدي محلول هاي کلسيم نظير بروگلوکونات 23 درصد کلسيم که براي هر گاو تزريق 400 تا 800 ميلي ليتر رايج است. تزريق وريدي ترجيح داده مي شود چون واکنش سريع تر مي باشد. در صورتي که گاو هنوز بر روي پاهاي خود ايستاده و نگراني از ايست قلبي وجود داشته باشد مي توان از تزريق زير جلدي هم استفاده کرد. بهترين توصيه اين است که نيمي از محلول به صورت تزريق وريدي و بقيه محلول به شکل زير جلدي استفاده شود. به علاوه، در حدود 25 درصد گاوهايي که بهبود مي يابند دوباره مبتلا مي شوند و نياز به درمان دوباره دارند. همچنين گاوهايي که بهبود يافتند توليد کمتري دارند و به بيماري متابوليکي و عفوني حساس ترند
2- دست کاري جيره و درمان هورموني که هميشه قابل دسترس نيست.
3- تجويز دهاني مقادير بالاي نمک هاي کلسيمي نظير کلريد کلسيم.
پيشگيري از تب شير: در بين روشهاي مختلفي که براي کنترل تب شير استفاده مي شود، بيشترين پيشرفت و بهبود با برنامه هاي مديريت جيره غذايي حاصل شده است. حتي اخيرا تلاش هايي بر روي دستکاري سطوح کلسيم جيره براي کنترل تب شير متمرکز شده است، ليکن نتايج حاصل از آن به جز در مورد جيره هايي با تراکم بسيار پايين کلسيم متفاوت بوده است(10 - 8 گرم در روز).
جهت کاهش وقوع تب شير، جيره گاو خشک بايستي روزانه 60 تا 80 گرم کلسيم و 30 تا 35 گرم فسفر براي گاوهاي نژاد بزرگ تامين کند. گاوهاي نژاد کوچک بايد 80 درصد اين مقادير را دريافت کنند. اگر طي دوره خشک مصرف کلسيم و فسفر در اين محدوده حفظ شود، گاو با سهولت بيشتري مي تواند در شروع مرحله شيردهي کلسيم از دست رفته براي توليد شير را جبران نمايد. مصرف زياد کلسيم هنگامي اتفاق مي افتد که يونجه علوفه اصلي در دوره خشک باشد. يونجه داراي 11 گرم کلسيم در هر کيلوگرم ماده خشک است. جهت تثبيت مصرف کلسيم در حد مطلوب در جيره گاو خشک، يونجه بايستي به 5 تا 7 کيلوگرم در روز محدود شود. امکان تغذيه اين مقدار يونجه مشروط به تغذيه منبع فسفري است که فاقد کلسيم باشد( نظير منو سديم فسفات يا منو آمونيوم فسفات). منابع مواد معدني تجاري را جز به هنگام اطمينان از وجود نسبت صحيح کلسيم - فسفر نبايد مورد استفاده قرار داد. سيلوي ذرت داراي مقادير همساني از کلسيم و فسفر است. تغذيه سيلوي ذرت ممکن است که موجب کمبود کلسيم و فسفر شود، لذا بايستي با منابع کلسيم و فسفر تکميل شود. جايگزين کردن گراس به جاي يونجه نيز مصرف کلسيم را کاهش مي دهد.
تغذيه گاوها با يک جيره ويژه داراي کمبود کلسيم(کمتر از 11 گرم) به مدت 4 تا 8 روز پيش از زايمان، مي تواند تب شير را از 50 تا 70 درصد در گاوهاي حساس به اين عارضه کاهش دهد. در اين صورت پيش بيني دقيق زايمان ضروري است زيرا تغذيه جيره هاي داراي کلسيم کم، ذخاير کلسيم را تهي خواهد ساخت. تغذيه جيره کم کلسيم پيش از زايمان، سيتم هورموني مربوط به کلسيم را در گاو تحريک مي کند.
منبع: ناهنجاريهاي متابوليکي در گاو / دکتر غلامرضا قرباني

http://www.parsbiology.com

فحل خاموش ( Anoestrie )

 

به فحل خاموش در زبان علمي ولاتين Anoestrie گفته ميشود كه بنا بدلايل، به دو زيرگروه ذيل تقسيم ميگردد:

Acycly:آسيكلي به ناتواني تخمدانها و بي علائم بودن دوره فحل اطلاقميگردد.

آسيكلي فيزيولوژيك و آسيكلي پاتولوژيك

Anaphrodisy:درآنافروديزي فعاليت تخمدانها موجود است ولي دوره فحل يا كلاً بي علائم يا كم علائماست. آنافروديزي را به دو زيرگروه ذيل تقسيم ميكنند:

·        فحل خاموش حقيقي

·        فحل خاموش ظاهري

آسيكلي فيزيولوژيك:

آسيكلي حالت نرمالدامهاي جوان قبل از رشد بلوغ آنها ميباشد. همچنين آسيكلي حالت نرمال در بارداري تحتترشح هورمون پروژسترون از جسم زرد فعال روي تخمدان دامها ميباشد. هر دو مورد حالتفيزيولوژيك غيرفعال تخمدانها ميباشد. در اولين هفته پس از زايمان نيز تخمدانغيرفعال فيزيولوژيك ميباشد. در سنين بالا هم تخمدانها غيرفعال فيزيولوژيكي ميباشند (يائسگي)، اين حالت فيزيولوژيك در دامها اغلب ديده نميشود زيرا دامها تا رسيدن بهاين سن از ديدگاه اقتصادي از دام جدا ميشوند.

آسيكلي پاتولوژيك:

آتروفي (Atrophy) و ديستروفي (Dystrophy) دو دليل عمده آسيكلي پاتولوژيكميباشد. تحليل بافت تخمدان تحت آتروفي دلايل متعدد دارد. آتروفي بيشتر در دامهايجوان و تليسه بدليل تغذيه نادرست (كيفيت نامناسب و تغذيه يكجانبه) و شرايط محيطيناسازگار (گرما و رطوبت بيش از حد، كمبود نور) ديده ميشود حال آنكه ديستروفي درگاوهاي با توانايي شيردهي بالا بدليل جيره غذايي نادرست، شرايط محيطي ناسازگار (گرما و رطوبت بيش از حد، كمبود نور) و داراي زايمانهاي دشوار ديده ميشود.

يكياز دلايل ديگر آسيكلي پاتولوژيك سيستهاي تخمدان ميباشد. دلايل اصلي پيدايش سيستهايتخمدان توانايي شيردهي بيش از حد دام، شرايط نامتعادل تغذيه (كمبود كالري و انرژي،كمبود كاروتين، كمبود سديم همزمان با مقدار مازاد پتاسيم) و شرايط ناسازگار محيطيبشمار ميآيد بخصوص وقتي از دام با بنيه (Constitution) ضعيف در شرايط ناسازگارمحيطي بازدهي شيردهي بيشتري مطالبه ميگردد.

فحل خاموش حقيقي:

دليلاصلي آن عدم اجراي صحيح و نقص در نگهداري دام (مانند كمبود نور در اسطبل بخصوص دردامهاي تليسه، كمبود تحرك در دامداريهاي مطلقاً اسطبلي و بدون چراگاه، نگهداري بيشاز حد دام در اسطبل و در نتيجه تنگي جا، گرما و رطوبت بيش از حد بخصوص در فصول گرمسال) و تغذيه دام از لحاظ كيفي و كمي ميباشد. نتيجه آن استرس بيش از حد دامها است. ترشح آدرنالين هورمون استرس سبب اختلال در سيكل نرمال جنسي دام و در نهايت تاثير آنبرروي تخمدانها و نارسايي رشد تخمك در تخمدان و اختلال در توليد هومون جنسي استروژنميباشد.

التهاب هاي مزمن نهفته و بيماريهاي پارازيتي نيز تاثير بسزايي در رونددوره فحل دارند. اين دامها داراي فعاليت نرمال تخمدان در طي يك دوره جنسي ميباشندولي علائم آشكار فحل را ندارند.

فحل خاموش ظاهري:

اين دامها نهتنها داراي فعاليتهاي نرمال تخمداني ميباشند بلكه علائم بروني فحل را نيز دارند ومشكل اصلي از جانب دامدار ميباشد.

كنترل دوره فحل بي دقت، ناكافي و ناآگاهانهميباشد و زمان كنترل كوتاه است. كنترل سه بار روزانه و هر بار بمدت 20 دقيقه براياغلب دامداران مشكل و زمان گير است.

دلايل ساختماني دامداري نيز بي تاثيرنميباشد زمين نامسطح و ناهموار و سقف هاي كوتاه و كنترل مرتب سم دامها بسيار باارزش و مفيد و سودمند ميباشد.

مبارزه با فحل خاموش :

با يك برنامهكنترل دقيق دام و دامداري ميتوان فحل خاموش را مبارزه كرد و از كاربرد بي دليلداروهاي هورموني پرهيز نمود زيرا اين داروها علت اثرات منفي جانبي متابوليكيميباشند.

برنامه مبارزه با فحل خاموش در دامداري و گله

· افزايش وتشديد كنترل فحل

· وجود دفتر يادداشت كنترل فحل و نوشتن هر تغييرات مشاهده شده

· اجراي مرتب معاينات كلينيكي باروري و بارداري

· كنترل و تصحيح كيفي تغذيهدام :

1.       آناليز تغذيه

2.       محاسبه جيره غذايي دقيق

3.       آزمايش ماهيانهيكبار خون جهت نظارت متابوليكي

· نگهداري صحيح دام تحت رعايت تغييرات محيطي

هماهنگ و يكنواخت كــردن دوره فحل دامها جهت همزمان كــردن خدمات دامپزشكي وتلقيح مــصنوعي و  estrus synchronization

منبع : سايت دامداران ايران

تقلب در شیر

تقلب در شیر:

تقلب در شیر  نیز به شکل های مختلفی صورت می گیرد که مهم ترین آنها عبارتند از:

- مخلوط کردن شیر حیوانات مختلف:

شیر حیوانات مختلف در برخی از نقاط دنیا، دارای قیمت متفاوتی است. برای نمونه در مملکت ما شیر گوسفند مطلوب تر از شیر گاو است و به همین جهت متقلبین شیر گوسفند را با مقداری شیر بز یا گاو مخلوط می کنند و به فروش می رسانند.

- اضافه کردن آب به شیر:

چون با اضافه کردن آب، حالت و رنگ شیر تغییر چندانی نمی کند، لذا برخی از فروشندگان سودجو مقداری آب به شیر اضافه نموده و به بازار عرضه می کنند.

عده ای از متقلبین ابتدا مقداری از چربی شیر را می گیرند. در این صورت وزن مخصوص شیر افزایش می یابد. حال اگر مقداری آب افزوده شود، این دو تقلب با استفاده از وزن مخصوص شناخته نمی شود.

- اضافه کردن نشاسته به شیر:

برای این که شیر مخلوط شده با آب به سادگی تشخیص داده نشود، متقلبین مقداری نشاسته به شیر اضافه می کنند، به نحوی که غلظت آن در حد شیر طبیعی باشد.

 

 - اضافه کردن جوش شیرین به شیر:

شیر در طی مراحل تولید، نگهداری و توزیع از راه های گوناگون آلوده می شود و چنانچه در شرایط نامساعد و غیر بهداشتی نگهداری شود به سرعت فاسد می گردد. شیر آلوده و فاسد در اثر حرارت لخته شده و به دو بخش مایع و دلمه تبدیل می گردد که این عمل به علت بالا رفتن مقدار اسیدهای آلی سنتز شده توسط میکروب های آلوده کننده ی شیر می باشد و بیان کننده ی این است که شیر فاسد بوده است.

برای پوشاندن عیب و فساد شیر، دام داران یا فروشندگان شیر متقلب، مقداری جوش شیرین به شیر فاسد می افزایند که موجب خنثی شدن اسیدهای سنتز شده توسط میکروب ها شده و به این ترتیب شیر در اثر حرارت، لخته و دلمه نمی شود و فساد آن مخفی می ماند. در حالی که سایر مواد مضر حاصل از میکروب ها ممکن است همچنان فعال باقی بماند و با مصرف شیر فاسد اختلالاتی در بدن به وجود آید.

- افزودن کرومات و بی کرومات پتاسیم در شیر:

عده ای از دامداری ها به جای جوش شیرین، مقداری کرومات و بیکرومات پتاسیم به شیر فاسد و ترش شده اضافه می کنند تا از لخته شدن آن طی فرآیند حرارتی جلوگیری شود.

 

تقلب در کره:

- اضافه کردن آب به کره:

مقدار آب موجود روغن حیوانی حدود صفر در صفر و مقدار آب موجود در کره حدود 20 تا 25 درصد است. عده ای از متقلبین برای بالا بردن وزن کره، مقداری آب یا کازئین و آب به آن می افزایند. به این ترتیب که آب ولرم را با کره مالش می دهند یا آب را با کره در دستگاه های ویژه ای به صورت امولسیون در می آورند. در نتیجه مقدار آب کره از حدود 20 درصد، گاهی تا 40 درصد افزایش می یابد. برای سهولت جذب آب، مقداری کازئین، کازئینات سدیم یا مواد جاذب رطوبت دیگری مانند کلروسدیم به کره اضافه می کنند؛ بنابراین وزن آب و کازئین به وزن کره اضافه می شود و از مقدار چربی آن کاسته می گردد.

- اضافه کردن چربی های حیوانی یا نباتی (مانند مارگارین) به کره:

در این حالت نیز چون قیمت روغن ها و چربی ها از کره ارزان تر است، این عمل برای افراد متقلب مقرون به صرفه می باشد.

- اضافه کردن مواد رنگی به کره:

گاهی رنگ زرد کره، مطلوب و مورد توجه مصرف کنندگان است. به همین جهت تولید کنندگان کره آن را با مواد رنگی مخلوط می کنند که تعدادی از این مواد رنگی از دسته ی مواد افزودنی مجاز مانند ویتامین های A و B هستند و پاره ای دیگر ممکن است از مواد افزودنی غیر مجاز و خطرناک باشند.

- افزودن بی کرومات به کره:

در مواردی برای جلوگیری از بروز نشانه های تندی و ترشی کره، بی کرومات به آن افزوده می شود.

تقلب در کشک:

برخی از متقلبین برای تهیه ی کشک ، آرد و روغن نباتی و اسانس را با یکدیگر مخلوط نموده و به نام کشک مرغوب به فروش می رسانند.

 

تقلب در انواع روغن

متقلبین، روغن حیوانی را با انواع روغن گیاهی  مانند روغن ذرت، روغن سویا، روغن پنبه دانه، روغن آفتابگردان، روغن مغزهای خوردنی مخلوط کرده و به فروش می رسانند و این کار با توجه به اینکه روغن های حیوانی در بسته های استاندارد به بازار عرضه نمی شوند، کار بسیار ساده ای است.

مورد دیگر تقلب در روغن، مخلوط کردن روغن دنبه و پیه به روغن های حیوانی و حتی روغن های گیاهی است.

 

تقلب در عسل

 عسل  طبیعی حاصل از زنبور دارای بهای بالایی است و برعکس موادی مانند گلوکز مایع که از کارخانه های نشاسته و گلوتن به دست می آید، به مراتب ارزان تر می باشد که این ماده دارای ویژگی های ظاهری کم و بیش شبیه عسل است. به همین جهت افراد سودجو گلوکز مایع را با مقداری اسانس عسل، موم و رنگ مخلوط کرده و به جای عسل به بازار عرضه می دارند.

تقلب در عسل ممکن است با اضافه کردن شکر و گلوکز مایع به مقداری عسل طبیعی انجام گیرد.

نوع دیگر تقلب در عسل به این ترتیب صورت می گیرد که زنبور داران در اطراف لانه ی زنبور، مقداری شکر، شیره ی خرما ، شیره ی انگور  یا شیره ی سایر میوه های شیرین را قرار می دهند.

 

منحني شيردهي

شيردهي با توليد نسبتاً زياد آغاز مي شود و ترشح شير ادامه مي يابد تا اينكه در هفته هاي 6-3 به اوج خود مي رسد.
 - بعد از رسيدن به اوج توليد، از ميزان توليد به تدريج كاسته مي شود.
-رسيدن به اوج در گاوهاي پرتوليد طولاني تر از گاوهاي كم توليد است.
 - منحني شيردهي ميزان توليد شير گاو را پس از تولد و ترشح آغوز تا زمان خشكي (تقريباً300 روز) نشان مي دهد.
-  منحني : نقطه اوج توليد شير، سطح تداوم و اثر حوادث خاص بر توليد شير را مشخص مي كند.
 - نمودار شيردهي تقريباً ثابت است و از روي آن مي توان ميزان توليد شير را براساس اوايل دوره پيش بيني كرد.
-  گاوها در اولين دوره شيردهي داراي و منحني شيردهي مسطحي هستند.
 - گاوها در اولين دوره شيردهي در سطحي معادل 25% گاوهاي بالغ به اوج توليد مي رسند.
- گاوهاي بالغ نسبت به گاوهاي شكم اول در سطح بالاتري از توليد به اوج مي رسند ولي تداوم اوج در آن ها چندان مطلوب نيست.
- به كاهش توليد شير پس از رسيدن به اوج شيردهي تداوم شيردهي گفته مي شود.
- تداوم شيردهي به طور ميانگين بايد در حدود 96 -94 درصد باشد. مثلاً توليد شير هر ماه بايد تقريباً 95 درصد يك ماه قبل باشد.
- ميزان افت توليد پس از سپري شدن اوج توليد شير در تليسه 2/0 درصد در روز ودر گاو بالغ 3/0 درصد در روز مي باشد.
- تجزيه و تحليل منحني شيردهي در تشخيص مشكلات تغذيه اي و مديريتي گله هاي شيري حائز اهميت است.
- توليد بالا نيازمند اوج توليد و تداوم بالا مي باشد.
- به ازاء هر كيلوگرم توليد مازاد شير در زمان اوج توليد، مقدار توليد شير طي كل دوره شيردهي به ميزان 200 تا 300 كيلوگرم افزايش مي يابد.
- اگر گاو به اوج توليد نمي رسد پروتئين جيره را كنترل كنيد.
- اگر گاو به اوج مي رسد ولي نمي تواند آن را حفظ كند به انرژي جيره توجه كنيد.
- در گاو با پتانسيل بالاي ژنتيكي، اوج شيردهي در سطح بالايي است و دوام شيردهي هم بيشتر است.
- گاوداران بايد از ميزان توليد شير در اوج شيردهي به عنوان شاخص عملكرد توليد شير گله استفاده كند.
- استرس هاي مختلف مثل تنش گرمائي، حمل و نقل و .... مي توانند روي تداوم شيردهي و رسيدن به اوج شيردهي و ميزان آن تأثير منفي داشته باشند كه گاهي بسيار مشهود و غيرقابل اجتناب است.
- كوتاه بودن دوره شيردهي ممكن است ناشي از چاقي بيش از حد گاوها، پائين بودن مصرف انرژي يا ژنتيكي باشد.
- درصد چربي و توليد شير با افزايش ميزان توليد كاهش مي يابد.
- در طول دوره شيردهي ميزان چربي و پروتئين شير بيش از 3/3 و 4/3 حفظ شود.
- بالا بودن چربي شير و توليد اندك نشان دهنده ضعف گاوها يا كاهش خوراك مصرفي است.
- پائين بودن درصد چربي نشان دهنده ضعف عملكرد شكمبه به بيماري هاي متابوليكي يا مشكلات مربوط به تركيب خوراك مي باشد.
- پائين بودن درصد پروتئين نشان دهنده كمبود انرژي است.

ادامه نوشته

گروه بندي گاو شيري

توليد شير و سن دام مهمترين شاخص ها براي گروه بندي در گاوداري هستند اما سازه هايي چون ، اندازه ي جايگاه ، شمار گاوهايي كه در هر نوبت وارد شير دوشي مي شوند ، وضعيت نمره بدني ، وضعيت توليد مثلي نيز گروه بندي را تحت اثر قرار ميدهند . گاوها شكم اول را معمولاً به خاط كاهش امكان رقابت با گاوهاي بزرگ و افزايش مصرف ماده خشك در يك گروه قرار ميدهند . چنانچه اين تليسه ها سنگين وزن شده باشند مي توان آنها را به گروه گاوهاي كم توليد تر منتقل كرد . گاوهاي نزديك زايمان و تازه زا را نيز براي افزايش امكان مراقبت و رسيدگي بيشتر و آماده سازي شكمبه براي مصرف غذاهاي پر نشاسته و تخمير پذير در يك گروه قرار مي دهند.

البته مي توان گاو هاي نزديك زايمان را جدا و با 25 تا 40 در صد كل ماده ي خشك مصرفي از نوع جيره اي گاوهاي پر توليد تغذيه كرد . نگه داشتن گاوهاي تازه زا براي 10 تا 20 روز در يك گروه امكان مي دهد تا از نظر جابجايي شيردان ، كتوز ، ترشحات رحمي ، دماي رحمي و مصرف غذا بهتر چك شوند .

گاوهايي كه بدلايلي مثل : مصرف ماده خشك بالا ، مصرف غذاي با كيفيت بالا ، دراز شدن فاصله ي گوساله زايي ، سقط گوساله و قوي بودن چاق شده اند، بايد جداگانه و با يك گروه كم توليد تر نگهداري شوند .

گاوهاي بيمار  را بايد جداگانه نگهداري و با گاوهاي تازه زا تغذيه كردولي نبايد آنها را با گاوها تازه زا آميخته كرد.

در آمريكا براي جابجايي گاوها از نوعي ضريب تصحيح استفاده مي شود كه مقدار شيري است كه براي تعادل سازي جيره تنظيم شده بر اساس تعداد گروه بندي و نيز توليد شير مورد استفاده قرار مي گيرد بدين صورت كه وقتي مي خواهيم جيره را برا اساس ميانگين توليد شير و گروه حساب كنيم اگر يك گروه گاو داشته باشيم 30 در صد ، براي دو گروه 20در صد ،براي هنگامي كه  3 گروه گاو داريم ، 10 در صد مقدار شير توليدي ، شير مورد نظر را بيشتر فرض مي كنيم و سپس جيره را تنظيم  مي كنيم .

گاو را نبايد به گروه پائين تر منتقل كرد مگر آنكه نمره بدني آنان 3 بيشتر باشد . بهتر است گاوها را گروهي (به جاي يكي – يكي در زمانهاي متفاوت ) جابجا كرد .

نوع دام                          تركيب استاندارد در گله

گاو دوشا                                     39

گاو خشك                                               7

تليسه بالاي يكسال                                 16

گوساله ماده زير يكسال                18

گوساله نر زير يكسال                                18

گاو نر                                                     2

جمع                                                      100درصد

نويسنده : مهندس رضا انتظاري

منبع :نشريه پيك شير – شماره 14